بهترین سریال‌های مارول

بهترین سریال‌های مارول این روزها دارن مثل یه بادکنک بزرگ و بزرگتر میشن؛ هر هفته یه سریال جدید روی دیزنی پلاس میاد و کلی پروژه جذاب هم تو راهه. فرقش اینه که حالا مارول با کارگردان‌های سینمایی سریال‌ها رو میسازه، نه کارگردان‌های معمولی تلویزیون، و داستان‌ها مستقیم با فیلم‌های بعدی مارول در ارتباطن؛با این سبک، طرفدارای مارول هر لحظه ممکنه با داستان‌های تازه و هیجان‌انگیز روبه‌رو بشن، حتی اگه بعضی جاها ریتم سریال‌ها کمی کند باشه. اما با وجود این، سریال‌ها هم منتقدین رو جذب کردن و هم بین مردم محبوب شدن؛مارول حتی با همین سریال‌ها تونست در ۲۰۲۱ با ۲۳ نامزدی امی بدرخشه . در ادامه میریم از بدترین تا بهترین سریال‌های مارول رو با هم مرور کنیم و ببینیم هر کدوم چه تجربه‌ای برای طرفدارا ساخته‌اند.

نفوذ مخفی ( ۲۰۲۳)

خلاصه داستان: نیک فیوری بعد از سال‌ها دوری از زمین متوجه میشه اسکرول‌ها، موجودات تغییرشکل‌دهنده، به قدرت‌های دنیا نفوذ کردن. حالا فیوری و تیمش باید بفهمن کی واقعاً انسانه و جلوی یک تهاجم مخفی رو بگیرن.

واقعا حیف شد که این سریال خوب پیش نرفت. داستان «نفوذ مخفی» تو کمیک‌ها یکی از بهترین کراس‌اورهای مارول بود، ولی نسخه سریالی‌شون تقریبا هیچ‌چیز از جذابیت اصلی کمیک‌ها نگرفت. به جای اینکه یه حس استرس‌آور از یه تهاجم سراسری بهمون بده که هر قهرمان مارول میتونه جزو داستان باشه، همه تمرکز رو گذاشتن روی نیک فیوری و مدام یادآوری میکنن که اونجرها اصلا تو داستان نیستن… تا اینکه ناگهان همه‌چیز فراموش شد و دوباره اونجرها  محور داستان شدن. این سریال می‌خواست «آخرین ایستادگی نیک فیوری» باشه و داستان اسکِرول‌ها که تو «کاپیتان مارول» معرفی شدن جمع‌بندی کنه و تهدید افراد نفوذی سطح بالا رو نشون بده، ولی دو تا از سه هدفش رو رها کرد و هدف سوم هم یه عالمه گیج‌کننده شد؛در مورد اسکِرول‌ها هم هیچ چیزی حل نشد: هنوز خونه ندارن، هنوز از قدرتشون سوءاستفاده میشه و الان دشمن مردم شدن؛ نیک فیوری هم همه چیز رو ول کرد و رفت به فضا یعنی دقیقا همون جایی که شروع کردیم موندیم.  خلاصه، «نفوذ مخفی» به خاطر نویسندگی ضعیف، تکیه بیش از حد روی پیچش‌های عجیب و غریب، ریتم کُند (به خصوص فینال) و انتخاب‌های شخصیتی عجیب، اونجوری که میخواستیم نشد؛یا اونجوری که باید باشه هم نشد.

من گراوت هستم (۲۰۲۲ تا ۲۰۲۳)

خلاصه داستان : این سریال کوتاه و انیمیشنی داستان‌های بامزه و فانتزی دوران کودکی گروت رو روایت میکنه که با موجودات جدید و موقعیت‌های خنده‌دار روبه‌رو میشه.

این سریال انیمیشنی، یکی از بهترین سریال‌های مارول در لیست سرگرمیه، اما در مقایسه با آثار دیگه مثل «چی می‌شد اگر…؟»، عملکرد ضعیف‌تری داره چون تقریباً هیچ تأثیر واقعی روی دنیای مارول نداره. انیمیشن خوبیه، اما خلاقیت سریال قبلی رو نداره و داستان‌ها بیشتر بهانه‌ای هستن برای سرگرم کردن بیننده. تو فصل دوم یه راز بزرگ درباره قدرت واقعی گراوت فاش شد، اما بقیه داستان بیشتر حول چالش‌های ساده و کم‌اهمیت، مثل تلاش گراوت برای خریدن بستنی، میچرخه. در کل، هدف اصلی این سریال سرگرم کردن بچه‌هاست .

فالکون و سرباز زمستان (2021)

خلاصه داستان : سم ویلسون و باکی بارنز بعد از «پایان بازی» با هم متحد میشن تا با گروه تروریستی فلگ‌اسماشِرز مقابله کنن و جهان رو امن نگه دارن.

تو این سریال، سم ویلسون (آنتونی مک‌کی) با میراث کاپیتان آمریکا دست و پنجه نرم میکنه و باکی بارنز (سباستین استن) هم با گذشته خودش میجنگه. داستان بعد از واقعه «بازگشت ناپ» ثانوس جریان داره و فالکون بالاخره نقش خودش به عنوان کاپیتان آمریکا جدید رو قبول میکنه. سبک سریال شبیه «کاپیتان آمریکا: سرباز زمستان» یه درام جاسوسیه که قهرمانانمون رو به یه سفر جهانی میبره تا با گروه تروریستی «فلگ‌اسماشِرز» مقابله کنن. در پس زمینه هم یه حضور مرموز به اسم پاور بروکر هست که در نهایت مشخص میشه شارون کارتره (با بازی امیلی ون کمپ) و یه تغییر نقش جالب انجام میشه.

 مشکل سریال اینه که داستانش زیادی قابل پیش‌بینیه؛ اینکه پاور بروکر کیه تقریبا از همون لحظه ورود شارون کارتر قابل حدس بود. پیام سیاسی سریال هم خوب منتقل نشد، بعضی صحنه‌ها که میخواستن نژادپرستی رو نشون بده، تاثیر چندانی نداشتن. فلگ‌اسماشِرزا هم نتونستن کارو جمع کنن؛ اول تلاش کردن  همدلی ایجاد کنن، بعد یه کار شرورانه انجام دادن که با شخصیتشون جور نبود و آخرش هم ناگهان حذف شدن. شخصیت کارلی مورگنتائو (ارین کلیمن) هم فقط حذف شد چون مارول برنامه بلندمدت براش نداشت. با همه این نقدهایی که شد، واقعیت اینه که فالکون و سرباز زمستان یه موفقیت بود. بازی‌ها عالی بودن، مخصوصا دو بازیگر اصلی، و داستان وقتی دوباره نگاه میکنی هم خوب میچسبه. این سریال جسارت داشت و سراغ موضوعات عدالت اجتماعی رفت و حتی تاریخ کاپیتان آمریکا رو هم کمی بازنویسی کرد.

چی می‌شد اگر…؟

خلاصه داستان : سریالی انیمیشنی که در هر قسمت سناریوهای جایگزین دنیای سینمایی مارول رو نشون میده؛ تصمیمات متفاوت، مسیرهای تازه و لحظات غیرمنتظره.

این اولین سریال انیمیشنی مارول بود که ایده جهان‌های موازی رو آورد وسط تا داستان‌هایی بسازه که تاریخ کمی متفاوت پیش رفته. فصل اول با یه اوج هیجان‌انگیز تموم شد: ناظر اصلی به‌طور ناخواسته نسخه‌ای از اولتران با قدرت سنگ‌های بی‌نهایت رو آزاد کرد و نگهبانان جهان‌های موازی مجبور شدن جمع بشن تا جلویش رو بگیرن. اما سریال هیچ‌وقت کامل به پتانسیل خودش نرسید. فصل دوم هم جلو رفت و هم خوبی‌ها و هم ضعف‌هاش رو نشون داد. بعضی قسمت‌ها واقعاً عالی بودن، مثل قسمت کریسمس که برگرفته از فیلم Die Hard بود و هپی هاگان داشت برج انتقام‌جویان رو از دست یه شخصیت بد نجات میداد، یا معرفی قهرمان Mohawk به اسم Kahhori. ولی بعضی قسمت‌ها بیشتر بهانه‌ای برای وجودشون بودن تا داستان‌پردازی واقعی. به‌طور کلی سریال سرگرم‌کننده‌ست، اما ایده «چی می‌شد اگر…؟» خیلی قوی توجیه نشده؛ بهتر بود داستان‌های موازی بیشتر با اتفاقات دنیای مارول مرتبط باشن. خوشبختانه فصل سوم هم تایید شده و هنوز امید هست که داستان‌ها کیفیت انیمیشن عالی رو جبران کنن.

شی-هالک: وکیل دادگاه (۲۰۲۲)

خلاصه داستان : جنیفر والترز بعد از تماس با خون بروس بنر، قدرت‌های هالک رو به دست میاره و به عنوان وکیل پرونده‌های ابرقهرمانی فعالیت میکنه و بین زندگی شخصی و قدرتش گیر میکنه.

این سریال شروعی پرخرج  داشت و در عین حال آینده امیدوارکننده‌ای رو رقم زد. تاتیانا ماسلنی نقش اصلی، یعنی جنیفر والترز، دخترعموی بروس بنر، رو فوق‌العاده بازی کرد؛ کسی که وقتی با خون بروس برخورد میکنه قدرت‌های هالک رو می‌گیره؛. یه حس خودآگاهی عجیب تو سریال هست، ولی این خودآگاهی بیشتر منفی به نظر میاد؛  تمرکز ظاهراً روی اینه که جنیفر بفهمه هم شی-هالکه و هم خودش، اما نحوه رسیدن به این پذیرش واقعا واضح نیست و تو قسمت آخر فقط به بیننده گفته میشه. با اینکه بعضی قسمت‌ها از بهترین‌های مارول هستن، قسمت‌های دیگه اصلاً جواب نمیدن. متأسفانه اکثر بیننده‌ها سریال رو بیشتر به خاطر مقدمه‌ای که برای جنگ جهانی هالک آماده کرده به یاد میارن تا به عنوان یک اثر مستقل قوی.

اکو (۲۰۲۴)

خلاصه داستان : مایا لوپز، زن ناشنوا و بومی، بعد از وقایع هاکای به زادگاهش برمیگرده و با گذشته و میراث خانوادگی روبه‌رو میشه و باید راه خودش رو پیدا کنه.

این مینی‌سریال آغازین سال ۲۰۲۴ پرواز خوبی داشت، اما گاهی به خاطر ریتم و تدوین ضعیف ضربه خورد. سریال داستان مایا لوپز، یا همون اکو، رو ادامه میده؛ کسی که بعد از اتفاقات هاکای تلاش میکنه امپراتوری کینگ‌پین رو نابود کنه و خودش به جای او ملکه نیویورک بشه. بازگشت کینگ‌پین و دردویل نویدبخش بود، اما سریال کاملاً روی شخصیت خودش تمرکز داشت و تجربه‌ای جدید ارائه نکرد. آلاکوا کاکس نقش شخصیت پیچیده‌ای رو بازی میکنه که همزمان با قدرت‌های جدیدش با میراث خانوادگی خودش هم مواجه میشه. داستان ایده‌های خوبی مثل هویت و تعلق رو دنبال میکنه، اما تدوین گاهی خشن و عجولانه‌ست و باعث میشه بعضی صحنه‌ها کمی سردرگم‌کننده باشن. حضور کینگ‌پین و دردویل جذابیت سریال رو بالا برده، اما موفقیت اصلی کاملاً به مسیر شخصیت اکو وابسته است. آینده‌ی شخصیت هم حسابی هیجان‌انگیزه و نوید داستان‌های بعدی رو میده.

خانم مارول (۲۰۲۲)

خلاصه داستان : کامالا خان، نوجوان مسلمان، با پیدا کردن یک دستبند مرموز قدرت‌های فراانسانی به دست میاره و زندگی عادی و مدرسه‌اش زیر و رو میشه.

این سریال آغازی جذاب داشت و تونست زندگی شخصیت اصلی، کمالا خان، رو فراتر از دنیای قهرمانی نشون بده. گرافیک رنگارنگ و سبک دیداری شبیه انیمیشن‌های چندجهانی، جذابیت سریال رو چند برابر کرده. ایفای نقش ایمان ولانی فوق‌العاده بود و کمالا رو واقعی کرده، چه وقتی با دشمن مقابله می‌کنه و چه وقتی با عشقش دست و پنجه نرم می‌کنه.با اینکه سریال فقط شش قسمت داشت، پتانسیل ادامه پیدا کردن داره و همچنان با چالش‌های شخصیت‌های منفی و هویت فرهنگی کمالا دست و پنجه نرم می‌کنه.

هاکای(۲۰۲۲)

خلاصه داستان : کلینت بارتون در تعطیلات کریسمس مجبور میشه با کیت بیشاپ همکاری کنه و با دشمنان قدیمی روبه‌رو میشن تا ازخانواده‌هاشون محافظت کنن.

بعد از اتفاقات اونجرز: پایان بازی، کلینت بارتون به شکل رونین در اومده بود تا انتقام خانواده‌اش رو بگیره، اما بعد از مبارزه نهایی با تانوس، تقریباً هیچ پیامدی از این دوران نداشت. سریال هاکای این نقص رو جبران کرد؛ وقتی کیت بیشاپ لباس رونین رو برمیداره، ناخواسته دشمنان قدیمی کلینت دوباره سر راهش ظاهر میشن. این سریال حس و حال کریسمسی داشت و سبک و کم‌تنش‌تر از فیلم‌ها و سریال‌های معمول مارول بود. تعامل جرمی رنر و هایلی استینفلد فوق‌العاده بود و ثابت کردن که یه تیم حسابی هستن. خیلی‌ها هاکای رو به خاطر تأثیرش روی دنیای مارول به یاد میارن، به خصوص بازگشت کینگ‌پین که قبلاً در سریال‌های نتفلیکس حضور داشت و دوباره به مارول مرتبط شد.

ماه‌نورد (۲۰۲۲)

خلاصه داستان : استیون گرانت، یه کارمند ساده‌ی یه فروشگاه تو لندن، میفهمه که زندگی‌اش پر از وقفه‌های عجیب و یادآوری‌های زندگی دیگه‌ایه. بعد متوجه میشه که اختلال هویت تجزیه‌ای داره و با مارک اسپکتور، مزدور سابق و آواتار خونسو، خدای ماه مصر، هم‌جسمه. حالا باید همزمان هویت‌های خودشو رو مدیریت کنه و با دشمنان قدرتمند و معماهای خدایان مصر روبه‌رو بشه.

یکی از بهترین سریال‌های مارول که واقعاً از منطقه امن دیزنی پلاس خارج شده و یه تجربه متفاوت و ویژه ارائه میده. ماجراهای مارک اسپکتر تقریباً جدا از داستان‌های اصلی مارول هستند و تنها با توجه به مراحل ماه میتونیم زمان‌بندی اون‌ها رو تو دنیای مارول پیدا کنیم. اختلال شخصیت چندگانه ماه‌نورد، اجرای اسکار آیزاک رو چالش‌برانگیز کرده، چون باید سریع بین استیون گرنت و مارک اسپکتر جا به جا بشه، گاهی حتی در یک صحنه. سریال به اساطیر مصر و دنیای فراطبیعی میپپردازه و پر از پیچش‌های خلاقانه‌ایه که مستقیم از کمیک‌ها گرفته شده. مثل خیلی از سریال‌های دیزنی، پایان سریال کمی عجولانه‌ست، اما تم‌های داستانی قوی هستن ولیلا با بازی می کالاماوی به یک ابرقهرمان واقعی تبدیل میشه، اسکارلت اسکارب، که واقعاً شایسته اسپین‌آف خودش هست. صحنه بعد از تیتراژ آخرین بندهای باز داستان رو به آینده شخصیت وصل میکنه ؛یک پیچش نهایی هوشمندانه که ارزش دیدن سریال رو بالا می‌بره.

آگاتا همه‌جا (۲۰۲۴)

خلاصه داستان : سه سال بعد از وانداویژن، آگاتا هارکنس با کمک یک نوجوان از طلسم رها میشه و وارد مسیر جادویی پرچالش برای بازگردوندن قدرت‌هاش میشه.

به نظر نمی‌رسید که واقعاً نیاز باشه این فیلم ساخته بشه، اما بعد از ۹ قسمت  مشخص شد که جک شفر یکی از خلاق‌ترین نویسنده‌های حال حاضر دنیای ماروله. این اسپین‌آف شبیه یه نسخه ترسناک و بامزه از وانداویژن ۲۰۲۱ و دوباره طرفدارا رو با کترین هان و شخصیت دلبرانه و ضدقهرمان آگاتا هارکنس آشنا میکنه، وقتی که با تبعات طلسم واندا در وست‌ویو دست و پنجه نرم میکنه. سریال پر از ارجاعات بامزه به فرهنگ پاپ و داستان‌گویی مرموزه که وانداویژن رو به یه نقطه اوج برای مارول تبدیل کرده بود. آگاتا بدون حضور واندا، داستان اسکارلت ویچ رو گسترش میده و شخصیت خودش رو عمیق‌تر معرفی میکنه، در حالی که همزمان یه داستان هیجان‌انگیز دیگه از مارول هم آماده میکنه.

اسپایدرمن همسایه دوست‌داشتنی شما (۲۰۲۵)

خلاصه داستان : پیتر پارکر زیر نظر نورمن آزبورن بزرگ میشه و مسیر خودش رو پیدا میکنه؛ سریالی انیمیشنی پر از اکشن، ماجراجویی و لحظات احساسی.

این جدیدترین انیمیشن درباره معروف‌ترین قهرمان ماروله و بعد از تریلرهای نه‌چندان جذاب، واقعاً خوش‌ساخت از آب درآمد. مهم‌ترین نکته اینه که این سریال اصلاً داستان شروع شخصیت پیتر پارکر نسخه تام هالند نیست، بلکه یه دنیای مستقل خودش رو داره. با اینکه سبک انیمیشنش کمی بحث‌برانگیزه، داستان کاملاً آزاد بود و با لحظات آشنا از دنیای مارول بازی می‌کرد، اما مسیر خودش رو داشت. پیتر پارکر خیلی دوست‌داشتنیه و دشمنان مختلفش در فصل اول، به خصوص اسکورپیون، مبارزات به‌یادماندنی‌ای داشتن. در کل، سریال موفق شد ویژگی‌های شاخص اسپایدرمن و دنیای اون رو حفظ کنه و همزمان مسیر خودش رو هم بسازه؛کاری که با شخصیتی اینقدر آشنا، اصلاً آسون نیست.

وانداویژن (۲۰۲۱)

خلاصه داستان : واندا و ویژن در وست‌ویو زندگی ایده‌آلی دارن اما با وقایع مرموز روبه‌رو میشن که رازهای گذشته و قدرت‌های واندا رو آشکار میکنه.

با بازی الیزابت اولسن در نقش واندا مکسیموف و پل بتانی در نقش ویژن، وانداویژن بدون شک یکی از بهترین سریال‌های مارول و خلاقانه‌ترین سریال دیزنی پلاس تا امروز بوده. این سریال ترکیبیه از سیتکام و داستان قهرمانی؛ مخاطب اول مثل واندا گیج میشه و کم‌کم واقعیت داستان رو درمی‌یابه. دیالوگ‌ها فراموش‌نشدنی هستن؛ یه جمله از ویژن واقعاً حس و حال دوران پاندمی رو منتقل می‌کنه: «غمه عشق پایدار نیست.» وانداویژن اولین سریال مارول استودیوز بود و استانداردها رو خیلی بالا برد. تا الان بیشتر سریال‌های بعدی دیزنی پلاس حتی به گرد پای اون هم نرسیدن، اما حقیقت اینه که مارول تازه شروع کرده و مطمئناً از اشتباه‌هاش درس می‌گیره؛پس سریال‌های آینده مارول میتونن حتی بهتر هم باشن.

دردویل: تولدی دوباره (۲۰۲۵)

خلاصه داستان : مت مورداک، وکیل نابینا، با توانایی‌های خارق‌العاده عدالت رو برقرار میکنه و با دشمنان قدیمی و جدیدش روبه‌رو میشه.

اولین نقش‌آفرینی بزرگ مت مورداک در دنیای مارول و حسابی خوش درخشید؛توقعات از این سریال خیلی بالا بود، مخصوصاً با توجه به محبوبیت نسخه‌ی نتفلیکس و عشق طرفدارا به چارلی کاکس. خوشبختانه سریال تونست اون توقعاتو برآورده کنه و مت مورداک رو وسط یه شرایط تقریباً ناامیدکننده بندازه که ایمان و اعتمادش به خودش به عنوان دردویل حسابی به چالش کشیده بشه. چارلی کاکس واقعاً درخشان بود و وینسنت دونوفریو هم نشون داد چرا کینگ‌پین یکی از بهترین شرورهای مارول هست. شاید تنها ایراد کوچیکش این باشه که بعضی قسمت‌ها کمی پراکنده و ناهماهنگ به نظرمیرسن، ولی بازم چیزای زیادی هست که عاشقش باشی. فصل اول پایه‌ای محکم برای ادامه ماجراهای دردویل گذاشت و واقعاً یکی از بهترین سریال‌های مارول تا الان هست.

ایکس‌من '۹۷ (۲۰۲۴)

خلاصه داستان : ادامه انیمیشن کلاسیک دهه ۹۰، گروه ایکس‌من با قدرت‌های خاصشون تلاش میکنن دنیایی که ازشون میترسه رو نجات بدن و با چالش‌های جدید روبه‌رو میشن.

بعد از نزدیک به سی سال، ایکس‌من برگشته و بیشتر از انتظار ما رو سورپرایز کرد؛این ۱۰ قسمت کوتاه اما پر از داستان‌های ناب از کمیک‌های ایکس‌من بودن، با ترکیب طراحی قبلی اما حالا کمی بزرگسالانه‌تر و حتی الهام گرفته از انیمه. شخصیت‌ها حس آشنایی دارن، حتی با تغییر بازیگرها، و داستانا هم عمیق‌تر شده. سریال به موضوعات جدی مثل ترومای جمعی و حتی مسائل تابو در دنیای ابرقهرمانی میپردازه. قسمت پنجم، Remember It، ترکیب بی‌نظیری از مقیاس سینمایی و روایت دردناک و شخصی ارائه میده و واقعاً هیچ اپیزودی ضعیف نیست. فصل اول عالی به پایان رسید و با فصل دوم تایید شده، آینده سریال فوق‌العاده امیدوارکننده‌ست.

لوکی (۲۰۲۱–۲۰۲۳)

خلاصه داستان : لوکی که از سال ۲۰۱۲ برگشته توسط TVA دستگیر میشه و باید با مامور موبیوس همکاری کنه؛ مسیرش با نسخه‌ای دیگه از خودش به اسم سیلوی پرپیچ و تاب میشه.

تام هیدلستون دوباره در نقش خدای شیطنت‌ها برگشته و با لوکی یکی از بالاترین نقاط مارول در بخش چندجهانی رو رقم زده. این سریال در اصل وسیله‌ای بود تا بعد از Endgame، تام هیدلستون دوباره در نقش لوکی بدرخشه. داستان یه ماجراجویی جذاب سفر در زمانه که توش لوکی با نسخه‌ای دیگه از خودش، سیلوی، همراه میشه و نهایتاً راز قدرت واقعی TVA رو کشف میکنن و چندجهانی جدید مارول شکل می‌گیره؛ فصل اول نقاط ضعفی هم داشت؛ مثلاً اپیزود ۳ کمی ریتمش کند بود و بعضی داستان‌ها درست پیش نرفت، مخصوصاً رابطه عاشقانه لوکی و سیلوی. اما با این حال، موفقیت‌های زیادی کسب کرد و به راحتی به یکی از بهترین سریال‌های مارول تبدیل شد. فصل دوم هم کیفیت رو خیلی بالا برد؛ با اینکه سیلوی نقش مکمل و داشت، داستان دوباره به مرکز توجه برگشت و پایان فصل دوم یکی از بهترین فینال‌های مارول تا الان بوده.

جمع‌بندی

از همراهی شما تا انتهای این مطلب ممنونیم ؛ در اینجا بهترین سریال‌های مارول رو از بدترین تا بهترین مرور کردیم. به نظرتون بهترین سریال مارول کدومه؟ توی کامنت‌ها برامون بنویسید.