کانجورینگ 2: تجربه واقعی وحشت در جنزدگی انفیلد
آخرین بروزرسانی: ۶ روز پیش

کانجورینگ 2(احضار ۲)
۱۰ ژوئن ۲۰۱۶، «کانجورینگ ۲» اومد روی پرده؛ همون فیلم ترسناک معروف جیمز وان با بازی پاتریک ویلسون و ورا فارمیگا. داستانش از پرونده واقعی جنزدگی انفیلد تو بریتانیا الهام گرفته و از همون اول، با تعلیق و ترس حسابی میخکوبت میکنه. بازی خفن فارمیگا و ویلسون، همراه با کارگردانی دقیق وان، یه تجربه ماورایی واقعی و پرهیجان رو میسازه. جالبه بدونی با بودجه حدود ۴۰ میلیون دلار، بالای ۳۲۰ میلیون دلار فروخت و تبدیل شد به یکی از موفقترین ترسناکهای تاریخ سینما. همین موفقیت باعث شد اسپینآف «راهبه» تو ۲۰۱۸ ساخته بشه و بعدش هم قسمت سوم یعنی «کانجورینگ: شیطان وادارم کرد».۲۱ انجامید.
خلاصه داستان کانجورینگ 2
سال ۱۹۷۷، اد و لورن وارن راهی انفیلد انگلستان میشن تا به خانواده هادگسون کمک کنن. اونجا، دختر کوچیک خانواده یعنی جنت، یههو دچار اتفاقای عجیب و ماورایی میشه و حتی با صدای مردی به اسم بیل ویلیکنز حرف میزنه؛ مردی که میگه قبلاً تو همین خونه زندگی میکرده. اما این فقط شروع ماجراست، چون پای یه موجود شیطانی به اسم «ولک» وسط میاد که خودش رو به شکل یه راهبه ترسناک نشون میده و هم خانواده رو تهدید میکنه، هم خود وارنها رو.
شروع داستان احضار 2

فیلم از همون اول میره سراغ خونه بدنام «آمیتیویل»؛ همون جایی که یه سال قبل، رونالد دیفئو جونیور با شاتگان کل خانوادهش رو کشته بود. حالا خانواده «لاتز» ادعا میکنن تو این خونه اتفاقای ماورایی میفته. اد و لورن وارن تصمیم میگیرن یه جلسه احضار روح راه بندازن. وسط مراسم، لورن وارد حالت دیداری میشه و خودش رو جای رونالد، تو همون شب قتلها میبینه؛ صحنههایی که داره والدین و سه تا از خواهر و برادراشو میکشه. ولی یهو، یه موجود اهریمنی به شکل یه راهبه شیطانی جلوی چشمش سبز میشه و بعدش هم صحنه مرگ یه مرد رو میبینه. لورن با وحشت جیغ میزنه و اد سریع بیدارش میکنه.

یه شب، جنت و مارگارت تو اتاقشون خوابیدن که جنت یه حس عجیبی پیدا میکنه. اول به نظر میاد داره با خودش حرف میزنه، ولی بعد یه صدای خشن و پیرمردی از گلویش درمیاد که میگه: «این خونه مال منه!» مارگارت اول فکر میکنه جنت داره مسخرهبازی درمیاره، ولی یهو همون صدا رو درست پشت سر خودش میشنوه. وقتی چراغ رو روشن میکنه... هیچکس اونجا نیست.
.webp&w=3840&q=75)
همزمان تو خونه وارنها، اد داشت چهره یه راهبه شیطانی رو میکشید؛ همون موجودی که لورین تو رویا دیده بود. شب، وقتی لورین و دخترشون «جودی» تو سالن بودن، صدایی از راهرو شنیدن. جودی رفت ببینه چی شده و با وحشت به یه نقطه خیره شد. لورین که جلو رفت، دید همون راهبه اهریمنی روبهروش ایستاده. دنبالش کرد تا رسید به دفتر… جایی که تابلوی نقاشی راهبه روی دیوار بود. اما یهو تصویر زنده شد و به سمتش حمله کرد. این صحنه یکی از لحظات ترسناک و بهیادموندنی «کانجورینگ ۲» بود که کارگردان حسابی حس واقعی بودن ماجرا رو به تماشاگر منتقل کرد.

تو خونه ناتینگهامها، بچهها وسط سالن خوابیده بودن که نصفهشب بیلی پا میشه و تو خونه قدم میزنه. یههو چشمش میفته به یه موجود عجیب که قیافهش شبیه یه پیرمرد کجوکولهست و با صدای شیطانی داره یه شعر کودکانه میخونه و پشت سرش میاد. بیلی وحشتزده بقیه رو صدا میکنه، ولی هنوز حرفش تموم نشده که جنت با همون صدای پیرمرد شعر رو ادامه میده… و بعد یه جیغ میکشه که شیشههای خونه ترک ترک میشن. جنت بیهوش میفته زمین و کف از دهنش بیرون میاد.

موریس گروس و چند پژوهشگر ماورایی وارد ماجرا میشن، ولی آنیتا گرگوری مشکوکه و فکر میکنه جنت داره نقش بازی میکنه. با این حال، وارنها تصمیم میگیرن کمک کنن.
تو تجربههای شبانه و حملات روحی، لورین میفهمه که موجود شرور اصلی «ولک»ه و بیل ویلکینز، روح پیرمرد، فقط یه مهره است. اد هم متوجه میشه که تنها راه غلبه روی این شیطان، پیدا کردن اسمشونه.

لورین سعی میکنه اسم شیطان رو به یاد بیاره و تازه میفهمه که از قبل هم اون رو میدونسته: «ولک».
اون به اتاق میرسه و تلاش میکنه اد رو نجات بده، ولی «ولک» یههو ظاهر میشه و راهش رو میبنده. لورین تو یه لحظه سرنوشتساز اسم واقعی شیطان رو فریاد میزنه و اون رو به جهنم میفرسته. بعد خودش رو به موقع به اد و جنت میرسونه و اونا رو از مرگ حتمی نجات میده.
این پایان هیجانانگیز، اوج داستان «کانجورینگ ۲» بود که با ترکیب ترس و واقعیت، حس واقعی ماجرا رو به بیننده منتقل میکرد.