نقد و بررسی قسمت 4 سریال Pluribus: وقتی کارول خطرناکترین آدم دنیا میشه!
آخرین بروزرسانی: ۱۸ روز پیش
نقد و بررسی قسمت 4 سریال Pluribus. تو این قسمت میفهمیم که ذهن مشترک نمیتونه دروغ بگه، با یه بازمانده جدید آشنا میشیم و کارول برای گرفتن جواب سوالاش دست به کار خطرناکی میزنه.

اگه فکر میکردین کارول فقط یه آدم غرغرو و افسردهست که گوشه خونه نشسته و سریال میبینه، قسمت چهارم کلاً نظرتون رو عوض میکنه. تو این قسمت، سریال Pluribus نشون میده که یه آدم «عادی» وقتی دنبال حقیقت باشه، چقدر میتونه برای یه جامعه بینقص و خوشحال، خطرناک باشه. ما بالاخره با شخصیت مرموز پاراگوئهای آشنا میشیم، یه راز بزرگ درباره گذشته کارول میفهمیم و از همه مهمتر، یه نقطه ضعف اساسی تو سیستم «ذهن مشترک» پیدا میکنیم.
تو نقد و بررسی قسمت 4 سریال Pluribus، میخوایم موشکافی کنیم که چرا کارول تبدیل به یه تهدید بزرگ شده و اون آزمایش خطرناکش با زوسا چه عواقبی داره.
🚨 خطر اسپویل! 🚨
اگه هنوز قسمت چهارم رو ندیدید، حواستون باشه که ادامه این مطلب کل داستان رو براتون لو میده. اول برید سریال رو ببینید و بعد با خیال راحت برگردید سراغ ادامه نقد.
مانوئس: پارانویای محض در پاراگوئه

قسمت با معرفی «مانوئس» شروع میشه؛ همون مردی که کارول تو قسمت قبل باهاش تماس گرفت و کلی بد و بیراه شنید. مانوئس دقیقاً نسخه افراطیتر کاروله. اون تو انبار کانتینری خودش زندگی میکنه، غذاهای اهدایی ذهن مشترک رو با دیلم پرت میکنه اونور و ترجیح میده غذای سگ بخوره تا اینکه دستپخت اونها رو امتحان کنه!
تفاوت مانوئس با کارول اینه که کارول هنوز یه ذره امید به تعامل داره، اما مانوئس کاملاً قطع امید کرده. ولی وقتی میفهمه کارول هم مثل خودشه (و جزو مبتلاها نیست)، اسمش رو تو دفترچهاش مینویسه. این یعنی به زودی قراره شاهد ملاقات یا همکاری این دو نفر باشیم که قطعاً دردسر بزرگی برای ذهن مشترک درست میکنن.
کشف بزرگ: اونها نمیتونن دروغ بگن!

کارول که حالا یه لیست از ویژگیهای «اونها» درست کرده، تصمیم میگیره یه تست ساده انجام بده. اون یکی از مبتلاها به اسم «لری» رو میاره خونه و ازش میپرسه: «آیا هلن واقعاً کتابهای من رو دوست داشت؟»
اولش لری سعی میکنه طفره بره و جوابهای کلی و محبتآمیز بده، اما وقتی کارول فشار میاره، حقیقت تلخ رو میگه: هلن فکر میکرد کتابهای کارول مثل «پشمک» هستن؛ شیرین ولی بیارزش و سطحی!
این حقیقت برای کارول دردناکه، اما یه پیروزی بزرگه. اون میفهمه که ذهن مشترک، علیرغم تمام تلاشش برای خوشحال کردن کارول، نمیتونه درباره حقایق بنیادی دروغ بگه. همین موضوع باعث میشه کارول بفهمه که راهی برای «برگشت» وجود داره، چون وقتی از زوسا پرسید «آیا راهی برای خنثی کردن این وضعیت هست؟»، زوسا سکوت کرد. اگه راهی نبود، راحت میگفت نه.
ترومای گذشته: چرا کارول تسلیم نمیشه؟
تو این قسمت یه تیکه مهم از پازل شخصیت کارول حل شد. وقتی زوسا سعی میکنه کارول رو قانع کنه که بهشون بپیونده، کارول یاد گذشتهاش میفته. مادرش تو ۱۶ سالگی اون رو به یه کمپ «درمان تبدیلی» (Conversion Therapy) به اسم «آبشار آزادی» فرستاده بود تا اون رو «اصلاح» کنن.
این فلشبک توضیح میده چرا کارول انقدر نسبت به لبخندهای مصنوعی، جملات تاکیدی مثبت و همرنگ جماعت شدن حساسیت داره. برای اون، «ذهن مشترک» بهشت نیست؛ بلکه تکرار همون کابوس نوجوانیشه که میخواستن هویت واقعیش رو ازش بگیرن و شبیهش کنن به بقیه.
آزمایش خطرناک: کارول مرزها رو رد میکنه

اوج داستان جاییه که کارول تصمیم میگیره از نقطه ضعف جدیدش (عدم توانایی دروغ گفتن) استفاده کنه. اون با دزدیدن داروی بیهوشی (سدیم تیوپنتال) که به عنوان سرم حقیقت هم عمل میکنه، زوسا رو بیهوش میکنه تا ازش حرف بکشه.
صحنهای که کارول خودش رو با دستبند به زوسای در حال تشنج وصل کرده و فریاد میزنه «بهم بگو چطور متوقفش کنم!»، نشون میده که کارول دیگه اون آدم منفعل نیست. اون حاضره برای رسیدن به هدفش، حتی به کسی که دوستش داره (یا حداقل جذبش شده) آسیب بزنه.
اینجا برای اولین بار ترس رو تو چشمهای ذهن مشترک میبینیم. وقتی زوسا دچار ایست قلبی میشه، اونها با التماس میپرسن: «میشه نجاتش بدیم؟». این نشون میده کارول حالا رسماً به خطرناکترین موجود روی زمین برای این سیستم تبدیل شده.
نتیجهگیری: آرامش قبل از طوفان تمام شد
قسمت چهارم Pluribus بهمون ثابت کرد که این سریال قرار نیست فقط یه درام روانشناختی آروم باشه. کارول حالا هم انگیزه داره (ترومای کودکی)، هم ابزار داره (نقطه ضعف دروغ نگفتن) و هم متحد احتمالی (مانوئس). اون از یه قربانی غمگین، به یه شورشی خطرناک تبدیل شده.
پایان این قسمت و نجات زوسا، احتمالاً باعث میشه ذهن مشترک دیگه به این راحتیها به کارول اعتماد نکنه و شاید تاکتیک «مهربانی افراطی» جاش رو به استراتژیهای دفاعی بده. باید دید تو قسمتهای بعدی، جنگ بین «فردیت پر از نقص» و «جمعیت بینقص» به کجا میکشه.
مطالب مرتبط
همه مقالاتمرتبط بر اساس عنوان
نقد و بررسی قسمت ۳ Pluribus: نارنجک، تنهایی و اون لبخند آخر کارول!
نقد و بررسی
۲۰ روز پیش
مرتبط بر اساس عنوان
نقد و بررسی سریال Pluribus قسمت 1 و 2 : وقتی خوشبختی از زامبی ترسناکتره!
نقد و بررسی
۲۰ روز پیش
مرتبط بر اساس عنوان
سریال IT: Welcome to Derry | بازگشت آن: به دری خوش آمدید به شهر دِری
نقد و بررسی
۱ آبان ۱۴۰۴
